تألیف: گروه پژوهش های فارسی مؤسسه جهانی سبطین(علیهماالسلام)



 

هجدهم ذی حجه

1- عید سعید غدیرخم
2- قتل عثمان بن عفان
3- بیعت مردم با حضرت علی (علیه السلام)
1- عید سعید غدیرخم
در روز هیجدهم ذی حجه ی سال دهم هـ .ق در بازگشت از حجه الوداع واقعه ی غدیرخم به وقوع پیوست و طی سه روز که کاروان صد و بیست هزار نفری حاجیان در غدیرخم توقف داشتند، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در بلندترین خطبه ی خود، علی بن ابی طالب و یازده امام (علیه السلام) بعد از او را به عنوان امامان مردم تا روز قیامت معرفی کردند و از همه ی آن جمعیت بیعت گرفتند.
- عید بزرگ آل محمد (علیهم السلام)
عید سعید غدیرخم، عید آل محمد (علیهم السلام) به شمار می آید؛ چرا که واقعه ای بسیار مهم و عظیم است و طی آن به دستور الهی اعلام عمومی به وصایت بلافصل امیرمؤمنان علی بن ابی طالب (علیه السلام) شده است. (1)
این روز عید مبارک آسمانی است؛ روزی است که خداوند متعال حضرت ابراهیم (علیه السلام) را از آتش نجات داد؛ توبه ی حضرت آدم (علیه السلام) قبول شد؛ خداوند متعال حضرت موسی (علیه السلام) را بر ساحران غلبه داد؛ حضرت موسی (علیه السلام) در حضور امت خود یوشع بن نون را وصی خود گردانید؛ حضرت عیسی (علیه السلام) شمعون الصفا را جانشین خود کرد؛ (2) حضرت سلیمان (علیه السلام) رعیت خود را بر جانشینی آصف بن برخیا گواه گرفت؛ (3) روز عقد اخوت بستن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بین اصحابش است؛ (4) در این روز پیامبران جانشینان خود را معین می نمودند و زیارت امیرمؤمنان (علیه السلام) در این روز وارد شده است. (5)
ماجرای غدیر چنین بود که در روز شنبه، چهار یا پنج روز مانده به آخر ذی القعده سال 10 هـ .ق پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) غسل نمودند و همراه با 120 هزار نفر از مسلمانان، از مدینه خارج شدند. (6) در این سفر حضرت صدیقه ی طاهره فاطمه زهرا علیهاالسلام، ام هانی خواهر امیرمؤمنان (علیه السلام)، فاطمه بنت حمزه، ام سلمه و سایر همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از جمله عایشه و حفصه حضور داشتند. (7) امیرمؤمنان (علیه السلام) هم از یمن با عده ای وارد مکه شدند.
- دستور الهی برای مراسم غدیر
اوایل روز 18 ذی حجه که کاروان حاجیان پس از مراسم باشکوه حج به غدیرخم رسیدند، جبرئیل نازل شد و آیه ی 67 سوره ی مائده را آورد که شامل تبلیغ ولایت مولی الموالی امیرمؤمنان (علیه السلام) و در امان بودن آن حضرت از شر منافقان بود: «یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک و إن لم تفعل فما بلغا رسالته و الله یعصمک من الناس إن الله لا یهدی القوم الکافرین؛ ای پیامبر تبلیغ کن به مردم آن امری را که درباره ی علی (علیه السلام) از جانب خدا بر تو فرستاده شده و اگر این کار را انجام ندهی، رسالت الهی را تبلیغ نکرده ای! و خدا تو را از شر مردم حفظ می نماید. خداوند کافران را هدایت نمی کند.»
- پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بر فراز منبر
هنگام ظهر، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بعد از نماز جماعت، بالای منبری که زیر دو درخت کهن سال بود و توسط سلمان و ابوذر و مقداد و عمار ساخته شده بود، رفتند و امیرمؤمنان (علیه السلام) را بر فراز منبر یک پله پایین تر قرار دادند، در حالی که عده ای از منافقان مقابل منبر بودند. بعد از بیان کلمات گهربار خویش در توحید و صفات کمال حق تعالی و بیان قسمت عمده ای از احکام حلال و حرام دین خدا، گذشته ی عرب و زندگی و عقاید آنان و زحماتی را که آن حضرت کشیده اند، بیان داشتند. سپس فرمودند: «بین قرآن و اهل (علیهم السلام) اتصال ناگسستنی است و از یک دیگر جدا نمی شوند تا روز قیامت کنار حوض کوثر بر من وارد شوند».
سپس قسمتی از فضایل و مناقب امیرمؤمنان (علیه السلام) را بیان فرمودند و درباره ی امامت و ولایت آن حضرت و اولادشان تا حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف چند بار تأکید کردند. آن گاه آیه ی نازل شده را بیان و سپس فرمودند: «ای مردم! در تبلیغ آن چه خداوند بر من نازل کرده کوتاهی نکردم و من سبب نزول این آیه را بیان می کنم. جبرئیل دو بار بر من نازل شد و از جانب خداوند به من امر کرد که در این مکان به هر سفید و سیاهی از هر قبیله ای اعلام کنم که علی بن ابی طالب (علیهماالسلام) وصی و جانشین و امام بعد از من است. او بعد از خدا و رسولش ولی و صاحب شما و اولی بر همه شما از خود شماست در این باره خداوند بر من آیه ای نازل نموده است: «إنما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیون الصلاه و یؤتون الزکاه و هم راکعون». (8)
سپس فرمودند: «من از جبرئیل خواستم که از خداوند بخواهد مرا از تبلیغ این امر معذور بدارد، چون به کمی مؤمنان و زیادی منافقان و استهزاکنندگان به اسلام آگاهم». آن گاه فرمودند: «اوست که هداست به حق می کند و عمل به آن می نماید. او را فضیلت دهید که خدا او را فضیلت داده و او را قبول کنید که خداوند او را منصوب نموده است. ای مردم! او امام از طرف خداست. منکر ولایت او آمرزنده نخواهد شد و توبه اش قبول نمی شود».
- معرفی علی ابن ابی طالب (علیه السلام)
در این هنگام پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «الست اولی بکم من انفسکم»؟
همه گفتند: «اللهم بلی» فرمود: «هذا علی اخی و وصیی؛ من کنت مولاه فهذا علی مولاه و هو علی بن ابی طالب؛ هر کس که من مولی و صاحب اختیار او هستم، این علی مولی و صاحب اختیار اوست؛ بارالها، دوست بدار هر کس او را دوست بدارد، و دشمن بدار هر کس که او را دشمن بدارد». کلماتی دیگر نیز برای تأکید فرمان الهی و اقرار مردم بیان نمودند. سپس فرمودند: «خبر غدیر را حاضران به غایبان و پدران به فرزندان تا روز قیامت برسانند».
بعد دستور داد تا چادری جداگانه برای امیرمؤمنان (علیه السلام) زدند و فرمود: «همه بروند و به آن حضرت سلام کنند و بگویند: "السلام علیک یا امیرالمؤنین"» عمر آمد و سلام کرد و گفت: «بخ بخ یا بن ابی طالب؛ اصبحت مولای و مولی کل مؤمن و مؤمنه». ابوبکر نیز در این تهنیت با عمر شریک بود. (9) بیعت سه روز طول کشید و در این مدت نماز ظهر و عصر را با هم می خواندند. بعد از نماز، بیعت تا غروب ادامه داشت و نماز مغرب و عشا را نیز با هم می خواندند.
برای بیعت زنان، ظرف آبی زیر پرده ای قرار دادند، به طوری که نصف ظرف در طرفی و نصف دیگر آن در طرف دیگر پرده قرار داشت. یک طرف امیرمؤمنان (علیه السلام) دست مبارک خود را داخل ظرف آب قرار داده بودند، و طرف دیگر زن ها دست خود را می گذاشتند و ضمن تبریک می گفتند: «السلام علیک یا امیرمؤمنین». حضور حضرت صدیقه ی طاهره علیهاالسلام زینت بخش مراسم بود. (10)
بعد از اعلام ولایت در غدیر، جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد: «الیوم اکلمت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا (11)؛ امروز برای شما دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دین شما راضی شدم».
2- قتل عثمان بن عفان
در این روز در سال 34 هـ .ق عثمان بن عفان بعد از محاصره ی خانه اش توسط مسلمانان، در 81 یا 90 سالگی به دست مردی از اهل مصر کشته شد. (12) وی را بعد از کشتن از خانه اش بیرون آوردند و در یکی از زباله دان های مدینه انداختند. از ترس مهاجران و انصار کسی او را دفن نمی کرد، تا بعد از سه روز او را با نیرنگ به مقبره ی یهودیان مدینه به نام «حش کوکب» بردند و دفن کردند. معاویه در دوران خلافتش خانه های بین این قبرستان و بقیع را خراب و آن را به قبرستان مسلمانان متصل کرد! (13)
عثمان بعد از عمر بن خطاب به جای او نشست. عمر در زمان حیات خود بارها گفته بود که بعد از من خلافت از آن عثمان است؛ (14) ولی به ظاهرامر خلافت را به شورا گذاشت و آن را به گونه ای پیش بینی کرد که سرانجامش خلافت عثمان شود.
- بدعت های عثمان
عثمان در دوران حکومت خویش خلافت های بزرگی انجام داد از جمله:
1. منازل وسیع و زیبا از سنگ و آجر و ساروج و درهایی از چوب های هندی و خوش بو و گران قیمت ساخت؛ باغ ها، زمین ها و چشمه های زیادی را مالک شد و اموال بسیاری را در خانه خود جمع آوری کرد. هنگامی که کشته شد صد و پنجاه هزار دینار و یک میلیون درهم نزد خازن او بود؛ اضافه بر زمین های اطراف حنین که صد هزار دینار قیمت داشت، گاو، گوسفند و شتر فراوانی از او برجای مانده بود. (15)
2. به گروهی چون عبدالرحمن بن عوف و زبیر بن عوام آن قدر مال و باغ و زمین داد که آن ها هم خانه های سنگی و آجری و گچ کاری شده بنا کردند. فقط زبیر بعد از مرگ پنجاه هزار دینار، هزار غلام و هزار اسب از خود برجای گذاشت. (16)
3. عبدالله بن عمر را به خاطر قتل سه مسلمان قصاص نکرد. بعد از دفن عمر بن خطاب، پسر عمر چون دست رسی به ابولؤلؤ پیدا نکرد، دختر کوچکش را بر در خانه او کشت. هرمز عجمی مسلمان و جفینه غلام سعد ابن ابی وقاص را هم کشت؛ به جرم این که چند روز قبل از کشته شدن عمر آن دو نفر را دیده بود که با فیروز در حال گفت و گو هستند.
سعد بن ابی وقاص، عبیدالله بن عمر را به زمین زد و شمشیرش را گرفت و به غلامانش دستور داد او را حبس کردند تا امر شورا تمام شود. عثمان که خلیفه شد، علی بن ابی طالب (علیه السلام) و دیگران گفتند: «او را قصاص کن» عثمان او را آزاد کرد و گفت: «دیروز پدرش کشته شد، امروز پسرش را بکشم؟ من به عنوان خلیفه ی مسلمین، عبیدالله را بخشیدم». (17)
4. حَکَم بن ابی العاص پدر مروان را که دشمن خدا و رسول بود، با احترام به مدینه آورد. او عموی عثمان بود که به دشمنی با پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت (علیهم السلام) مشهور بود. حکم به خاطر جسارت هایی که به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نموده بود، از طرف آن حضرت به طایف تبعید شد. بعد از شهادت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ابوبکر و عمر شفاعت عثمان را برای حکم قبول نکردند. همین که حکومت به دست او رسید، عموی خود حکم و مروان را با اطرافیان آن ها به مدینه آورد و مخالفت صریح با امر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نمود.
دیری نگذشت که بر جای حکم، ابوذر را بعد از ضرب و شتم بسیار تبعید کرد. از سوی دیگر صد هزار درهم از اموال مسلمانان را به حکم داد. هم چنین خمس افریقیه را که صد هزار دینار بود و همه مسلمانان در آن شریک بودند، با فدک به مروان داد! و نیز مروان را برای وزارت و کتابت اسرار خود انتخاب کرد و حال این که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مروان و حکم را بارها لعنت فرموده بود. (18)
5. ولید بن عقبه را که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده بود: «اهل آتش است» والی کوفه کرد. ولید مردی فاسق و شراب خوار بود و شبی تا صبح با کنیزان و زن های خواننده مشروب خورد و صبح با همان حال به مسجد رفت و نماز صبح را چهار رکعت خواند و گفت: «دوست دارید بیش تر بخوانم!» او در حالتی که سجده را طول داده بود و می گفت: «اشرب و اسقنی (19)».
نقل شده است که تعداد زیادی از مردم کوفه، مصر و بصره به عنوان اعتراض نزد عثمان آمدند و چون او اوضاع را خطرناک دید با واسطه قرار دادن امیرمؤمنان (علیه السلام) وعده داد که به درخواست آن ها عمل کند؛ حکام را تعویض و حسن سیره و عدل را پیشه کند؛ اما هنگامی که معترضان به شهرهای خود بازمی گشتند، پیک مخصوص عثمان را دیدند که از بیراهه می رود. او را گرفتند و نامه ای از طرف عثمان دیدند که به والی مصر نوشته شده است: «به محض آمدن این ها، یکی را بکش، و دست دیگری را قطع کن...». آنان برگشتند و افراد زیادی در طول مسیر همراه آن ها به مدینه آمدند و حدود پنجاه روز خانه ی او را محاصره کردند.
عثمان در ایام محاصره، از امیرمؤمنان (علیه السلام) آب طلبید. حضرت سه مشک آب سرد بردند. ولی بالاخره معترضان به منزلش ریختند و مردی مصری او را کشت؛ گرچه بنی هاشم مانع شدند و بنا بر نقلی امام حسن (علیه السلام) جراحت مختصری برداشت و سر قنبر زخمی شد. (20)
3- بیعت مردم با حضرت علی (علیه السلام)
در روز هجدهم ذی حجه ی سال 34 هـ .ق پس از آن که عثمان بن عفان به قتل رسید، مردم خواستار به خلافت رسیدن امیرمؤمنان (علیه السلام) شدند. از این رو همگان یک صدا فریاد حمایت از آن حضرت را سر می دادند و بالاخره در آن روز همه ی مسلمانان با حضرت علی (علیه السلام) در مسجد بیعت نمودند. (21)

بیستم ذی حجه

خروج ابراهیم بن مالک اشتر بر ضد ابن زیاد
در بیستم ذی حجه ی سال 67 هـ .ق ابراهیم بن مالک بن مالک اشتر بر ضد ابن زیاد ملعون خروج کرد.
هنگامی که جناب مختار رحمه الله کوفه را از قاتلان سیدالشهداء پاک کرد، در این روز ابراهیم بن مالک اشتر با 12000 یا به روایت ابن نما با کم تر از 20000 نفر برای جنگ با ابن زیاد از کوفه خارج شد و مختار به بدرقه ی او رفت.
لشکر ابراهیم تا کنار نهر خازر در پنج فرسخی موصل رفت و آن مکان را لشکرگاه کرد. عبیدالله به موصل آمد و آن جا را با سی هزار - یا هشتاد هزار - سواره تصرف کرد و آماده ی جنگ با لشکر ابراهیم شد.
شبی که فردایش جنگ شروع شد، خواب به چشمان ابراهیم بن مالک نیامد و این کلمات را بارها برای لشکرش تکرار می کرد: «ای مردم! شمایید انصار دین و شیعه ی امیرمؤمنان (علیه السلام)؛ و این است عبیدالله بن مرجانه، قاتل حسین بن علی (علیه السلام)؛ این است که پسر فاطمه زهرا علیهاالسلام را از جرعه ای آب منع کرد در حالی که اهل و عیال و اطفال او فریاد العطش می زدند. او بود که مانع شد تا پسر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به جایی برود و اطراف او را گرفتند تا با لب تشنه شهیدش کردند و عیالات او را مانند کنیزان بر شتران سوار کرده، به شام بردند. به خدا قسم! آن چه این ملعونان با ذریه ی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) کردند، فرعونیان با بنی اسرائیل نکردند». سپس دعا کرد: «خداوند پیروزی را نصیب ما فرماید، چون ما برای خون خواهی اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) قیام کرده ایم».
صبح قسمت های مختلف لشکر و پرچم ها را بازدید نمود و جنگ آغاز شد. سرانجام بعد از چند روز جنگ و فرار لشکر عبیدالله بن زیاد، در روز عاشورای سال 67 هـ .ق عبیدالله به دست ابراهیم بن مالک اشتر نخعی به جهنم واصل شد و سر او را برای مختار فرستادند. (22)

پی‌نوشت‌ها:

1. توضیح المقاصد: ص 31 - مصباح کفعمی: ج 2، ص 601 - مناقب آل ابی طالب (علیه السلام): ج 3، ص 37 - مصباح المتهجد: ص 754 - بحارالانوار: ج 35، ص 150.
2. مسار الشیعه: ص 22 - فیض العلام: ص 125.
3. همان.
4. مصباح الکفعمی: ج 2، ص 125 - تقویم المحسنین: ص 14 - تقویم الائمه (علیهم السلام): ص 14.
5. ر. ک: مفاتیح الجنان: اعمال ماه ذی حجه.
6. کافی: ج 4، ص 248 - طبقات ابن سعد: ج 3، ص 235 - ارشاد الساری: ج 6، ص 429.
7. مناقب آل ابی طالب (علیهم السلام): ج 3، ص 25 - طبقات ابن سعد: ج 3، ص 235 - ارشاد الساری: ج 6، ص 429.
8. سوره مائده: آیه 55.
9. فیض العلام: ص 123.
10. عوالم: ج 3/15، ص 309 - بحارالانوار: ج 21، ص 38.
11. سوره ی مائده: آیه ی 3.
12. تاریخ الخلفاء: ص 162 - مسار الشیعه: ص 21.
13. مسار الشیعه: ص 21-22 - فیض العلام: ص 125.
14. تاریخ دمشق: ج 39، ص 188.
15. مروج الذهب: ج 2، ص 341.
16. همان.
17. الغدیر: ج 9، ص 260 - دانستی های تاریخ: ج 3، ص 223.
18. شفاء الصدور: ج 1، ص 321.
19. مروج الذهب: ج 2، ص 343-344.
20. مروج الذهب: ج 2، ص 353.
21. مسار الشیعه: ص 21 - مستدرک سفینه البحار: ج 5، ص 212.
22. فرسان الهیجاء: ج 2، ص 235-238 - بحارالانوار: ج 45، ص 384.

منبع: (تاریخ نشر: 1384 ه.ش)، روز شمار تاریخ اسلام، قم، مؤسسه جهانی سبطین (علیهماالسلام)، نوبت چاپ: اول.